٭ توي تراس موزه يک پرده درست کردند مثل تور ولي با سيم بعد که بري از لاش رد شي يعني دوطرفت تا ارتفاع 4 متري مثلا اون توره آويزونه بالا سرتم توره که آسمونم مي بيني. يک احساس پادشاهي آميخته به در عرش اعلي قدم زدن آميخته با رد شدن از پل صراطي بود خلاصه! توي يک گالري هم يک صندلي چرمدار پله داري بود که با چوب خشک براش دوتا بال درست کرده بودن و وسط يک سکو بود که شکل ستاره بود و توش پر بود! خلاصه انقدر همه آثار حس هاي قوي عجيب غريب به آدم منتقل مي کردند که من کلي ترسيده بودم!
نوشته شده در ساعت 10:52 PM توسط ارادتمند

٭ فصل آخر biology را نخونده بوديم مي گم اشکالي نداره اينا همون توندرا تايگاست که کلاس پنجم خونده بوديم!
نوشته شده در ساعت 10:42 PM توسط ارادتمند

٭ دقيقا هفته آخر مدرسه بايد کشف کنيم که بيرون fairmont hotel هر پنجشنبه تو فضاي باز موقع ناهار موزيک زنده اسپانيولي اجرا مي کنند. مي گم نوستالژيا هم نوستالژياي قديم. بيرون موزه هنر يکهو يک حسي بهم دست داد که انگار قبلا تو اون خيابون بودم يک لحظه ايستادم و ديدم نه اونجا خيابون توپخونه و اون روزي بود که رفته بودم استوديو صبح جمعه تماشا کنم! اونوقت تو طبقه اول روي يک ديوار يکي از گالري ها يک فيلم اينتر اکتيوداشت مرتب رشته کوههاي البرز را نشون ميداد و تکه روزنامه هايي که راجع به ايران بود و حوض و موسيقي سنتي ! اونوقت طبقه دوم يک نقاش خارجي يک دوبيتي فارسي را روي نقاشي اش کشيده بود. بعد کتابخونه شهر را کشف کرديم که سه چهار قفسه فيلم و کتابهاي ايروني داشت. توي راه در حال تند تند تند خوندن ترجمه فارسي خاطرات سيمون دوبوآر به اين نتيجه رسيدم که:
Fairmont Hotel: همون هتل لاله
Convention center: اونم يک قسمت هتل لاله که نمايشگاه سوني و اينا مي گذاشت يا تالار وحدت
Museum of Art: موزه هنرهاي معاصر
Outside of museum of art: پارک روبروي استوديو صبح جمعه
Camera Cafe: يکي از سينماهاي همون دورو ورا
و خلاصه اينکه:
Down Town: همون مرکز شهر!

فقط کاشکي در طول ترم و در کشاکش اون همه روزمرگي و دلتنگي کشفشون کرده بودم.
نوشته شده در ساعت 10:12 PM توسط ارادتمند

٭ واي واي آهنگ جديده پسر حبيب را گوش کردين؟ خيلي قشنگ اجرا مي کنه خيلي!!!
نوشته شده در ساعت 5:39 PM توسط ارادتمند

٭ آگهي استخدام:
به يک نفر برنامه نويس زبان جاوا براي اتمام پروژه خيلي آسوني که فردا بايد تحويل داده شود نيازمند است. حق الضمه مکفي در اسرع وقت پرداخت خواهد شد! براي نگاه کردن به صورت برنامه با من تماس بگيريد مي ترسم لينک بدم جادوگر بزرگ( معملمم) شناساييم کنه! : ) !!

نوشته شده در ساعت 7:08 PM توسط ارادتمند

٭ منظره نشاط آور امروز:
از پنجره قطار در حالت کارتاموناچچيا داشتم منظره بيرون را نگاه مي کردم که يکهو چي ديده باشم خوبه؟ بين اون همه گاو که در حالت افسردگي بي حرکت بي حرکت انگار که دکمه pause ويديو را زده باشي ايستاده بودند و در حالت مات مسخ شده اي روبروشون را نگاه مي کردند دو تا گاو جوان توپولو! : ) به حالت خيلي نشاط آوري داشتند براي خودشون مي دويدند! بدون هيج هدفي ها! مدل اين آدم ها که ميروند پياده روي براي سلامتي شون؟ فقط فقط خوشحال و خندون به موازات هم بين تپه هاي گل ريز نارنجي دار مي دويدند. ولي خوب گاو ها که راجع به فوايد ورزش نميدونند؟
و در اين فلسفه خيلي بزرگي نهفته است فکر کنم! شايد هم يک sign بود؟
يکم روي اين پروژه فردام کار کنم بعدا يادم باشه بيشتر راجع به فلسفه گاويم بنويسم.
نوشته شده در ساعت 2:37 PM توسط ارادتمند

٭ خوب من گفتم تا از گالري الهه خبر برسه که پوستر اون نقاشي خشگل ها را دارند يا نه خودم دست بکار بشم! بعد اومدم يک دونه از نقاشي ها را روي سايت snapfish که يک سايتي هست که مي تونين عکس هاي ديجيتاليتون را اونجا بگذاريد و اونوقت پرينتشون را سفارش بدين براتون بفرستن save کردم بعدش پرينت 8x 10 اش را سفارش دادم! به نظر خودم که خيلي فکر جالبي بود! : ) کلي هم ذوق و شوق داشتم که برسه حالا رسيده و کله نقاشي اصلا توش نيوفتاده! فعلا برم يکم شکايت کنم ببينم مي تونم پولم را پس بگيرم؟
هوم. مي شه هم يک کاغذA4 مقوايي طور گير بيارم بعد برم kinko's نقاشي را هم بگذارم روي يک ديسک و بدم print اش کنند؟
نوشته شده در ساعت 3:59 PM توسط ارادتمند

٭ ببيي ها قل خوردند! : )
نوشته شده در ساعت 1:15 AM توسط ارادتمند

٭ آخي من فيلم sabrina را هنوز نديده بودم! ديدنش کاملا therapeutic بود. يادش بخير تو کتابهاي پدربزرگم هم کتاب پاتريشياي تنها خيلي هميشه حالم را خوب مي کرد. مال انتشارات امير کبير و خيلي خشگل بود. کسي خوندتش؟
نوشته شده در ساعت 1:09 AM توسط ارادتمند

٭ گرامافونم را ديدين خريدم گذاشتم تو طاقچه ؟ شايدم راديو ترانزيستوري باشه!
* منظور از طاقچه لينک هاي بغل صفحه مي باشد
نوشته شده در ساعت 10:09 AM توسط ارادتمند

٭ دلم نمياد زياد بنويسم مي ترسم اون ببيي ها قل بخورند از پايين صفحه بروند بيرون! : )
نوشته شده در ساعت 4:07 PM توسط ارادتمند

٭ امروز به روش تند خواني عملا همه نفاشي هاي سايت گالري الهه را ديدم! چقدر اين ها قشنگند آخه! کاشکي print پوستر مانندشون موجود باشه همه را بخره آدم قاب کنه بزنه به ديوارهاي خونه! حالا ايميل زدم پرسيدم تا ببينيم جواب چيه.
نوشته شده در ساعت 3:38 PM توسط ارادتمند