جودی آبوت
جودي ابوت





Thursday, January 23, 2003

٭ تو قطار اگه يک دختر کوچولوي فسقلي تازه به حرف اومدهء 2-3 سالهء هي از پنجره بيرون نگاه کن به گاو ها اشاره کن, شنگول دکمه کتشو خودش مي بندهء هي به صندلي پشتي لبخند مي زنه دارين مواظب باشين تو رو خدا! همين امروز صبح نزديک بود يکيشونو درسته قورت بدم!


........................................................................................

Wednesday, January 22, 2003

٭ 3 تا نفس عميق! خونسردي خودمون را حفظ مي کنيم فعلا...


٭ اي واي پس بقيه اش کوووو؟ ماه 11-6؟ republish all را هم که زدم؟


٭ آرشيوم باز خاک خورده بود نصفش غيب شده بود، براتون گردگيريش کردم همين الان. چاي ميل داريد بيارم براتون رو ميز تو حياط تو استکان چيني گلدار به سبک خاله هتي ميل کنيد؟


........................................................................................

Wednesday, January 08, 2003

٭ مي شه وقتي که آدم ميره تو اتاقش تصور کنه که از پنجره يک دريا يا درياچه آبي آبي معلومه! اوه يک تفريح سالم ديگه هم اينه که برين يک جايي که چند تا Dream House براي فروش گذاشتند خودتون را به جاي مشتري جا بزنيد، سعي هم کنيد خونه هه از اينها باشه که براي جلب مشتري به طور کاملا حرفه اي دکوراسيونش کردند! اوه دوطبقه هم باشه و پيچ پيچي و حياطشم خيلي خشگل مثل باغ مخفي درست شده باشه لطفا!


٭ گفته بودم وبلاگم يک باغ مخفي است که توشم يک درياچه آبهاي درخشان داره؟ يک قايقم داريم که باهاش مي شه رفت روي درياچه گشت! ( آخي! : ) دارم سر خودم را گول مي مالم شايد که نبوغ دوباره شعله بکشه! )


........................................................................................

Tuesday, January 07, 2003

٭ کي حال داره وبلاگ بنويسه!


........................................................................................

Home